گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد سيزدهم
ماجراي لوط در سرزمین پلیدي ها




قرآن کریم در آیات هفتاد و چهارم و هفتاد و پنجم سورهي انبیاء به سرگذشت لوط و مواهب الهی نسبت به او اشاره میکند و
میفرماید: 74 و 75 . وَلُوطاً ءَاتَیْنهُ حُکْماً وَعِلْماً وَنَجَّیْنهُ مِنَ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبئِثَ إِنَّهُمْ کَانُواْ قَوْمَ سَوْءٍ فسِقِینَ* وَأَدْخَلْنهُ فِی
رَحْمَتِنَآ إِنَّهُ مِنَ الصلِحِینَ و به لوط حکم و علم دادیم؛ و او را از آبادي که همواره (مردمش کارهاي) پلید انجام میدادند، نجات
دادیم؛ [چرا] که آنان گروهی بد [کار و] نافرمانبردار بودند.* و او را در رحمت خود وارد کردیم؛ [چرا] که او از شایستگان است.
ص: 199 نکتهها و اشارهها: 1. ذیل آیهي قبل بیان شد که لوطِ پیامبر برادر زادهي ابراهیم بود که به
رفت تا مردم آن « سَ دُوم » همراه او به فلسطین مهاجرت کرد. او در عصر ابراهیم علیه السلام به مقام نبوّت برگزیده شد و به شهر
سرزمین را هدایت کند. 2. قوم لوط گرفتار انحرافات جنسی شده و به گناه بزرگ همجنسگرایی روي آورده بودند. لوط پیامبر
بسیار تلاش کرد تا این مردم بدکار را از کارهاي پلید دور سازد اما تلاشهاي او تأثیر چندانی نداشت و سرانجام عذاب الهی بر
صفحه 62 از 113
3. از تعبیرات «1» . مردم فرود آمد و شهر سدوم زیر و رو شد و لوط به همراه تعداد اندکی که به او ایمان آورده بودند، نجات یافتند
این آیه استفاده میشود که قوم لوط گرفتار انواع گناهان بودند و آنقدر غرق فساد شده بودند که گویی شهر یکپارچه گرفتار
در قرآن کریم به معناي داوري، خرد و نبوّت آمده است. در این جا ظاهراً معناي نبوت مراد است، « حُکم » .4 «2» . پلیدي شده بود
5. در این آیه اشاره شده که رحمت ویژهي الهی شامل حال لوط شد، اما این «3» . هر چند منافاتی ندارد که هر سه معنا مقصود باشد
به خاطر شایستگی و صلاحیت این پیامبر الهی بود؛ یعنی رحمت الهی بیحساب به کسی داده نمیشود. آموزهها و پیامها: 1. خدا
. حامی رهبران الهی است و آنان را از محیطهاي آلوده نجات میدهد. 2. همجنسبازي، کاري پلید و عملی فاسقانه است. 3
شایستهکار باشید که زمینهساز نزول رحمت، دانش و حکم از طرف خداست. *** ص: 200
ماجراي نوح و دعاي مستجاب او
قرآن کریم در آیات هفتاد و ششم و هفتاد و هفتم سورهي انبیاء به سرگذشت نوح علیه السلام و قومش اشاره میکند و میفرماید:
76 و 77 . وَنُوحاً إِذْ نَادَي مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّیْنهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ* وَنَ َ ص رْنهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَ ذَّبُواْ بِئَایتِنَآ إِنَّهُمْ کَانُواْ قَوْمَ
سَوْءٍ فَأَغْرَقْنهُمْ أَجْمَعِینَ و (یاد کن) نوح را هنگامی که پیش از (آنان) ندا داد؛ و (دعاي) او را پذیرفتیم و، وي و خانوادهاش را از
اندوه بزرگ نجات دادیم؛* و او را در برابر کسانی که نشانههاي ما را دروغ انگاشتند، یاري دادیم؛ [چرا] که آنان گروه بدي
بودند؛ پس همهي آنان را غرق کردیم. نکتهها و اشارهها: 1. نوح پیامبر علیه السلام حدود نهصد و پنجاه سال از عمر خود را به
کافران او را ریشخند میکردند و آزار «1» . راهنمایی مردم پرداخت، اما تنها تعداد اندکی (حدود هشتاد نفر) به او ایمان آوردند
2. خدا به «2» . میرساندند؛ از این رو نوح آنان را نفرین کرد و از خدا خواست که آنها را با عذابی نابود سازد و او را یاري کند
در اصل به معناي « کَرْب » .3 «3» . دعاي نوح پاسخ مثبت داد و او را به همراه خانوادهاش (به جز همسر و یکی از فرزندان) نجات داد
نیز آمده است؛ چرا که اندوه شدید دل انسان را زیر و رو میکند. از این تعبیر « اندوه شدید » است و به معناي « زیر و رو کردن زمین »
استفاده میشود که کافران آنقدر ص: 201 نوح علیه السلام را اذیت «4» « ندا » و « عظیم » و واژهي
کرده بودند که به شدّت ناراحت شده و فریادش بر آمده بود. 4. غرق شدن قوم نوح به خاطر انتقامگیري نبود بلکه به خاطر
بدکاري و تکذیب آیات الهی بود. آنان به قدري در فساد غوطهور شده بودند که امیدي به اصلاح و توبه و نجاتشان نبود.
آموزهها و پیامها: 1. خدا انسانهاي بدکار و مخالفان راه پیامبران را نابود میسازد. 2. خدا دعاي رهبران الهی را مستجاب و آنها را
حمایت مینماید و از اندوه نجات میدهد. 3. رهبران الهی در مشکلات دعا کنند و به یاري او مطمئن باشند. ***
ماجراي داود و سلیمان
قرآن کریم در آیات هفتاد و هشتم و هفتاد و نهم سورهي انبیاء به داوري داود و سلیمان علیهما السلام و ویژگیهاي این دو پیامبر
الهی اشاره کرده، میفرماید: 78 و 79 . وَدَاوُدَ وَسُلَیْمنَ إِذْ یَحْکُمَ انِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَکُنَّا لِحُکْمِهِمْ شهِدِینَ*
فَفَهَّمْنهَا سُلَیْمنَ وَکُلّاً ءَاتَیْنَا حُکْماً وَعِلْماً وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَ بِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فعِلِینَ و (یاد کن) داود و سلیمان را هنگامی که
دربارهي کشتزاري داوري کردند، آنگاه که گوسفندانِ مردم، [بدون چوپان شبانگاه در آن چریده [و آن را تباه کرده بودند، و (ما)
بر داوري آنان گواه بودیم.* و آن (داوري) را به سلیمان فهماندیم؛ و به هر کدام حکم و علم دادیم؛ و کوهها و پرندگان را به
همراه داود رام ساختیم در حالی که (با او) تسبیح ص: 202 میگفتند؛ و (ما) کنندهي (این کار)
بودیم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به صورت اجمالی به ماجراي داوري داود و سلیمان اشاره شده است، اما در احادیث
گلهي گوسفندي شبانه به تاکستانی وارد شد و برگ و خوشههاي انگور را » اسلامی این ماجرا را اینگونه حکایت کردهاند که
صفحه 63 از 113
خورد یا از بین برد و صاحب باغ نزد داود شکایت کرد. حکم داود آن بود که تمام گوسفندان به صاحب باغ داده شود (چرا که
خسارت باغ معادل قیمت گوسفندان بود). اما قبل از صدور حکم با فرزند خود، سلیمان، مشورت کرد و (براي آزمایش جانشین
و سلیمان به الهام الهی گفت: گوسفندان را به صاحب باغ بسپارید تا از منافع «1» . خود) از او خواست که در این ماجرا داوري کند
آنها استفاده کند و باغ را به صاحب گوسفندان بدهید تا آن را دوباره اصلاح و آباد کند و وقتی باغ به حالت اول بازگشت به
تا خسارت وارد شده به باغ به صورت تدریجی به صاحب ) «2» صاحبش برگردد و گوسفندان نیز به صاحب اصلی بازگردانده شود
باغ پرداخت شود، ولی از آن جا که اصل درختان انگور در باغ وجود دارد، اصل گوسفندان نیز براي صاحبش باقی ماند.) 2. بی
شک پیامبران الهی بر اساس وحی داوري میکنند و حکم داود و سلیمان هر دو حق بود. در این ماجرا یک حکم کلی (یعنی لزوم
جبران خسارت) وجود داشت و اجراي این حکم کلی از دو راه ممکن بود. یک راه را داود انتخاب کرد و یک راه را سلیمان و هر
3. این دو هم صحیح بود، اما راه سلیمان از نظر اجرایی نزدیکتر و براي طرفین بهتر بود. ص: 203
آیات اگر چه حکم سلیمان را به تفهیم الهی معرفی میکند و آن را تأیید مینماید، اما در همان حال اشاره میکند که داود نیز در
حکم خود به خطا نرفته بود و خدا به هر دو مقام داوري و دانش داده بود. 4. مفسران قرآن در مورد تسبیح گویی کوهها و پرندگان
با داود چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) صداي جذّاب و پرطنین داود در کوهها منعکس میشد و پرندگان را به سوي خود جذب
میکرد. ب) این مطلب به تسبیح همراه با شعور ذرات در باطن عالم اشاره دارد که کوهها و پرندگان نیز با مناجات و تسبیح داود
همصدا میشدند. ج) مقصود همان تسبیح تکوینی یا زبان حال همهي موجودات جهان است که با نظام دقیق و شگفتآور خود
گویاي پروردگاري باکمال، بینقص و منزّه هستند و با زبان حال خود تسبیح او میگویند و او را به پاکی میستایند؛ که روح
البته این سه تفسیر با هم منافاتی ندارد و ممکن است هر سه «1» . بزرگ داود تسبیح کوهها و پرندگان را به خوبی احساس میکرد
مورد نظر باشد. آموزهها و پیامها: 1. یکی از مقامهاي پیامبران، مقام قضاوت است. 2. انسان ممکن است به جایی برسد که کوهها و
پرندگان با تسبیح او همنوا شوند. 3. قضات خدا را شاهد داوري خود بدانند. *** ص: 204 قرآن
کریم در آیهي هشتادم سورهي انبیاء به آموزش الهی به داود براي پایه گذاري صنایع نظامی اشاره میکند و میفرماید: 80 . وَعَلَّمْنهُ
صَنْعَۀَ لَبُوسٍ لَّکُمْ لِتُحْصِ نَکُم مِّن بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شکِرُونَ و صنعت زره (سازي) را به خاطر شما به آن (داود) آموزش دادیم، تا شما
به معناي هر « لَبُوس » را از سختی (و آسیب جنگ هاي) تان حفظ کند؛ پس آیا شما سپاسگزارید؟! نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
گونه اسلحهي دفاعی و تهاجمی، مانند زره، شمشیر و نیزه است، ولی مفسران از برخی قراین استفاده کردهاند که در این آیه مقصود
2. جریان صنعت نظامی داود در این آیه و آیات 10 و 11 سورهي سبأ آمده است. خدا «1» . است که جنبهي حفاظتی دارد « زره »
آهن را براي داود نرم کرد و صنعت زرهسازي یا صنایع نظامی را به او آموخت. 3. در برخی احادیث از امام علی علیه السلام روایت
شده که به داود وحی شد که تو خوب بندهاي هستی مگر این که از بیت المال مصرف میکنی. او ناراحت شد. سپس زرهسازي به
4. برخی از صنایع و فنون بشري، به الهام و آموزش الهی و «2» . او آموزش داده شد و او با این کار از مصرف بیتالمال بینیاز شد
از طریق پیامبران پدید آمده است و لازم است انسان در برابر آنان سپاسگزار باشد که البته سپاس دو گونه است: سپاس لفظی و
عملی، و سپاس عملیِ هر چیزي متناسب با خود آن است؛ یعنی سپاس صنایع نظامی در آن است که آنها را در مورد دفاع و براي
دفع ستم به کار ببریم. ص: 205 آموزهها و پیامها: 1. برخی از صنایع بشري ریشه در وحی دارد و از
اختراعات پیامبران است. 2. صنایع نظامی را در مورد جنگهاي دفاعی و براي محافظت از خود به کار گیرید. 3. سپاسگزار نعمت
صنعت باشید. *** قرآن کریم در آیات هشتاد و یکم و هشتاد و دوم سورهي انبیاء به ویژگیهاي سلیمان علیه السلام و استفادهي او
از نیروي باد و شیاطین اشاره میکند و میفرماید: 81 و 82 . وَلِسُلَیْمنَ الرِّیحَ عصِفَۀً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی برَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ
شَیْءٍ علِمِینَ* وَمِنَ الشَّیطِینِ مَن یَغُوصُ ونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حفِظِینَ و براي سلیمان تندباد را [رام ساختیم؛] در
صفحه 64 از 113
حالی که به فرمان او به سوي سرزمینی که در آن برکت نهادیم روان میشد؛ و (ما) به هر چیزي دانا بودیم.* و از شیطانها کسانی
. برایش غواصی میکردند؛ و کاري غیر از آن (نیز) انجام میدادند؛ و آنها را (از سرکشی) حفظ میکردیم. نکتهها و اشارهها: 1
به معناي تندباد یا طوفان است، ولی از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که بادهاي ملایم نیز در اختیار سلیمان بوده « عاصِفَۀ » واژهي
و اشاره به طوفان شاید به عنوان بیان مصداق مهمتر باشد. 2. در این آیات اشاره شده که این بادها در مسیر سرزمین «1» است
پربرکت حرکت میکردند. مقصود سرزمین شام و فلسطین است که مرکز حکومت سلیمان بود، اما از برخی دیگر از آیات قرآن
3. در مورد ص: 206 «2» . استفاده میشود که این بادها به هر کجا فرمان میداد حرکت میکردند
این که بادها چگونه در اختیار سلیمان علیه السلام قرار گرفته بودند، مفسران دو دیدگاه دارند: نخست آن که این مطلب به صورت
اعجازآمیز بود و بادها به وسیلهي نیرویی مرموز تحت فرمان سلیمان در آمده بودند که جزئیات این حقیقت براي ما روشن نیست. و
دوم آن که مقصود همان استفادهي سلیمان از نیروي باد در مسائل مربوط به کشاورزي، تلقیح گیاهان و تصفیهي خرمنها و حرکت
کشتیهاست. به ویژه آن که سرزمین فلسطین و شام در کنار دریاي مدیترانه بود و مردم آن جا در هنگام کشتیرانی از بادهاي
4. برخی از شیطانها در اختیار سلیمان قرار گرفتند تا براي او غواصی و کارهاي دیگر بکنند. در آیهي «1» . موافق استفاده میکردند
12 و 13 سورهي سبأ بیان شده که این گروه از جنّها بودند، ولی این دو با هم منافات ندارد، چون شیطانها هم از جنس جنّ
هستند؛ یعنی موجوداتی با شعور ولی شیطانصفت تحت امر سلیمان قرار گرفته بودند تا به او خدمت کنند. البته این افراد تحت
آموزهها و پیامها: 1. نیروهاي طبیعی و غیرطبیعی براي بشر قابل «2» . کنترل و حفاظت بودند و از سرکشیشان جلوگیري میشد
کنترل و استفاده است. 2. نیروهاي طبیعت را تحت فرمان خود درآورید و از نیروهایی همچون باد استفاده کنید. 3. نیروهاي
اهریمنی را کنترل کنید و در خدمت خود بگیرید و بهکارهاي مفید بگمارید. *** ص: 207
ماجراي ایوب و بیماري او
قرآن کریم در آیات هشتاد و سوم و هشتاد و چهارم سورهي انبیاء به مشکلات ایّوب و مواهب الهی نسبت به او اشاره کرده،
میفرماید: 83 و 84 . وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَي رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرحِمِینَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَءَاتَیْنهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم
به من زیان (و رنج) رسیده، » : مَّعَهُمْ رَحْمَۀً مِّنْ عِندِنَا وَذِکْرَي لِلْعبِدِینَ و (یاد کن) ایّوب را هنگامی که پروردگارش را ندا در داد که
و (دعاي) او را پذیرفتیم؛ و آنچه از (رنج و) زیان بر او بود، بر طرف ساختیم؛ و *«. در حالی که تو مهرورزترینِ مهرورزانی
خانوادهاش و همانندشان را همراه آنان به وي [باز] دادیم؛ تا رحمتی از جانب ما و یادمانی براي پرستش کنندگان باشد. نکتهها و
اشارهها: 1. حضرت ایّوب علیه السلام از پیامبران الهی است که سرگذشتی غمانگیز و پرشکوه دارد. در احادیث آمده است که او
پیامبري سپاسگزار بود، و از این رو ابلیس بر او حسد برد و گفت: این شکرگزاري ایّوب به خاطر زندگی مرفّه ومواهبی است که
خدا به او داده و اگر اینها را از او بگیرند هرگز سپاسگزاري نمیکند. ابلیس از خدا اجازه خواست تا اموال و فرزندان ایوب را به
نابودي بکشد (و خدا براي آزمایش ایّوب و اثبات شکرگزاري و حقانیّت او اجازه داد) و حوادث دردناکی دامنگیر ایّوب شد و
تمام کشاورزي و دامداري او نابود شد و حتی ایوب شدیداً بیمار گشت. ولی هر چه بر ناراحتیاش افزوده میشد، شکرگزاري او
2. در این آیه بیان شده که ایوب زبان مناجات گشود و بدون این که ص: 208 «1» . بیشتر میشد
پروردگارا ناراحتیهایی به من رسیده » : شکایتی بکند، با تعبیري مؤدبانه، از خدا خواست که مشکلاتش را حلّ کند. او فقط گفت
او حتی صریحاً نگفت که خدایا مشکلاتم را بر طرف فرما؛ زیرا میداند که خداي مهربان و «. است، ولی تو مهربانترین مهربانانی
به معناي هرگونه ناراحتی روحی و جسمی است که شامل نقص عضو، از « ضُ رّ » بزرگ، رسم بزرگی و محبت را میداند. 3. واژهي
.4 «1» . بین رفتن اموال، مرگ عزیزان، پايمال شدن آبرو و مانند آن میشود؛ و ایوب گرفتار بسیاري از این ناراحتیها شده بود
صفحه 65 از 113
5. در احادیث اهل «2» . خدا فرزندان از دست رفتهي ایوب را به او بازگرداند و علاوه بر آن فرزندان دیگري نیز به او مرحمت کرد
بیت علیهم السلام بیان شده که هر چند حضرت ایوب علیه السلام شدیداً بیمار شد، اما بیمارياش به عقل و درك او خللی وارد
چرا که این امور با رسالت پیامبران ناسازگار است و پیامبر باید چنان باشد که مردم بتوانند به خوبی «3» ؛ نساخت و نفرتانگیز نبود
با او تماس پیدا کنند و سخنان حق را از او بشنوند. 6. این آیات نوعی دلداري به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مؤمنان همراه
اوست که در مکه با مخالفت و آزار مشرکان روبهرو بودند و به آنان گوشزد میکند که خدا یاور پیامبران الهی و مؤمنان است و
در نهایت مشکلات شما را بر طرف خواهد ساخت، همان طور که مشکلات ایوب را حلّ کرد. ص:
209 آموزهها و پیامها: 1. از صبر پرشکوه ایّوب درس مقاومت، شکیبایی و سپاسگزاري بگیرید. 2. در نهایت خدا به فریاد مردان
الهی میرسد و با رحمت خود مشکلات را جبران میکند (آري: پایان شب سیه سفید است). *** قرآن کریم در آیات هشتاد و
پنجم و هشتاد و ششم سورهي انبیاء به صفات برجستهي برخی از پیامبران اشاره میکند و میفرماید: 85 و 86 . وَإِسْمعِیلَ وَإِدْرِیسَ
وَذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِّنَ الصبِرِینَ* وَأَدْخَلْنهُمْ فِی رَحْمَتِنَآ إِنَّهُم مِّنَ الصلِحِینَ و (یاد کن) اسماعیل و ادریس و ذوالکِفل را در حالی که همه
از شکیبایان بودند؛* و آنان را در رحمت خود وارد ساختیم؛ [چرا] که آنان از شایستگان بودند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به
دو صفت برجستهي پیامبران الهی اشاره شده است که عبارتاند از: شکیبایی در برابر مشکلات طاقت فرسا و شایستگی و صلاحیت
آنان. 2. شایستگی پیامبران الهی سبب شد که خدا آنان را غرق رحمت خود سازد. جالب آن است که نمیفرماید رحمت خود را به
گویی آنان را با تمام جسم و جان غرق در رحمت کرده «. آنان را در رحمت خود داخل کردیم » : آنان بخشیدیم، بلکه میفرماید
است و از آن « دَرْس » از ریشهي « ادریس » است. 3. ادریس یکی از پیامبران بزرگ الهی و جدّ پدري نوح علیه السلام بود. واژهي
جهت به او ادریس گفتهاند که نخستین کسی بود که با قلم، نویسندگی کرد. ص: 210 او علاوه بر
در اصل به معناي صاحب نصیب یا « ذا الکفل » 4. واژهي «1» . نبوت بر علومی همچون نجوم، حساب و فن خیاطی احاطه داشت
کفالت و عهده داري است و از آن جهت بدین اسم نامیده شد که در برابر اعمالش، نصیب وافري از ثواب و رحمت به او داده شده
بود؛ و یا این که با خود عهد کرده بود که شبها را به عبادت و روزها را به روزه بگذارند و در هنگام قضاوت خشم نگیرد و او تا
5. مشهور آن است که ذَا الکَفْل نیز از پیامبران الهی بود، و در این آیه نیز «2» . آخر به عهد خود وفادار ماند و از عهدهي آن بر آمد
در ردیف آنان ذکر شده است و گفتهاند که او از پیامبران بنی اسرائیل بود، اما برخی مفسران برآناند که وي از صالحان بود.
آموزهها و پیامها: 1. از صبر پیامبران الهی درس شکیبایی بگیرید. 2. شایستهکردار شوید تا رحمت الهی شامل حال شما شود. ***
ماجراي یونس و ماهی
قرآن کریم در آیات هفتاد و هفتم و هفتاد و هشتم سورهي انبیاء بهسرگذشت آموزندهي یونس پیامبر و رمز نجات از ناراحتیها
اشاره میکند و میفرماید: 87 و 88 . وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغضِباً فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَي فِی الظُّلُمتِ أَن لَّآإِلهَ إِلَّآ أَنتَ سُبْحنَکَ إِنِّی
کُنتُ مِنَ الظلِمِینَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَ ذلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ و (یاد کن) ذو النُون [: یونس را هنگامی که خشمناك (از
میان قوم خود) رفت، و یقین کرد که بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ و [لی در ص: 211 تاریکیها ندا
و (دعاي) او را پذیرفتیم؛ و او را از اندوه *«. هیچ معبودي جز تو نیست؛ منزّهی تو! در حقیقت من از ستمکاران بودم » : در داد که
نجات دادیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به سرگذشت یونس اشاره شده است. بر
اساس آیات سورهي صافات و آنچه در برخی احادیث حکایت شده، یونس سالها در سرزمین نینوا، در عراق، مشغول دعوت و
تبلیغ مردم بود، ولی ارشاد و هدایت او در دل مردم بتپرست آن جا مؤثر واقع نشد و عذاب الهی نزدیک شد. یونس خشمناك آن
محل را ترك کرد و به سوي دریا رفت. او بر کشتی سوار شد و در میان راه، دریا متلاطم گشت و ناخداي کشتی تصمیم گرفت که
صفحه 66 از 113
یک نفر را به قید قرعه به دریا اندازد (تا بار کشتی سبک شود) و قرعه به نام یونس در آمد. هنگامی که او را به دریا افکندند،
یونس که متوجه ترك اولاي «1» . نهنگی عظیم او را در کام خود فروبرد و خدا یونس را به صورت اعجازآمیزي زنده نگه داشت
2. واژهي «2» . خود شده بود به درگاه الهی روي آورد و با او مناجات کرد، سپس خدا دعاي او را مستجاب کرد و او را نجات داد
به معناي صاحب نهنگ است و « ذاالنُون » که در لقب یونس آمده است، به معناي ماهی عظیم (یا نهنگ و وال) است؛ بنابراین « نُون »
تاریکیها) ممکن است ) « ظُلُمات » . از این رو این لقب را براي یونس انتخاب کردند که او در شکم نهنگی گرفتار آمده بود. 3
اشاره به تاریکی اعماق دریا، یا ص: 212 تاریکی شکم ماهی یا تاریکی شب باشد؛ البته مانعی ندارد
4. برخی مفسران برآناند «1» . که این واژه به همهي این معانی اشاره داشته باشد، همان طور که در برخی احادیث اشاره شده است
که یونس مرتکب ترك اولی شده بود و از این رو بر او تنگ گرفته شد و گرفتار گردید؛ یعنی یونس سالیان دراز در برابر لجاجت
و بیایمانی مردم صبر کرد، ولی در روزهاي آخر خشمناك شد و قومش را ترك کرد، در حالی که بهتر بود باز هم صبر میکرد و
5. در این آیات رمز نجات یونس و راه «2» . تا آخرین لحظه مردم را ترك نمیکرد و به تلاش خود براي هدایت آنها ادامه میداد
از اندوه و « لا إله إلّاأنتَ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظالِمِینَ » نجات مؤمنان از اندوه بیان شده است؛ یعنی هر چند یونس با گفتن ذکر
تنگنا نجات یافت، اما در پایان آیه تصریح شد که این رمز و راه نجات هر مؤمن اندوهناکی است. 6. در احادیث شیعه و اهل سنت
البته «3» . از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که هر غمناکی با ذکر یونس خدا را بخواند، حتماً دعایش مستجاب میشود
مقصود از خواندن خدا با ذکر یونس، پیاده کردن حقایق این ذکر در درون جان است. 7. در ذکري که یونس گفت به چند نکتهي
مهم اشاره شده است: الف) توجه به حقیقت توحید و این که هیچ معبود و تکیهگاهی جز خدا وجود ندارد؛ ب) پاك شمردن خدا
8. ذکر یونسیّه زمینهساز از هر عیب و ستم؛ ج) اعتراف به گناه و تقصیر در درگاه الهی. ص: 213
کمال روحی: امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسد: از بعض اهل ذکر و معرفت منقول است که در هر شب و روزي، یک
براي ترقیات روحی خوب است؛ و از بعضی « لا اله الّا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین » مرتبه در سجده رفتن و بسیار گفتن
سالکان راه آخرت نقل فرموده که چون حضرت استاد خود فایدهي این عمل را شنید، در هر شب و روزي یک مرتبه سجده
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . میرفت و هزار مرتبه این ذکر شریف را میگفت و از بعضی دیگر نقل نموده که سه هزار مرتبه میگفت
مسئولیت رهبران الهی سنگین است و هر کس نسبت به مسئولیت خود کوتاهی کند، خدا بر او تنگ میگیرد. 2. ذکر یُونسیّه انسان
را از ناراحتیها نجات میدهد. 3. هر کس خدا را به یگانگی بشناسد و او را به پاکی بستاید و به گناهان خویش اعتراف نماید،
خدا او را میبخشاید و نجات عنایت میفرماید. *** ص: 214
ماجراي